جدول جو
جدول جو

معنی پی گرد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پی گرد کردن
پیروی کردن تبعیت نمودن: و نکردیم ما آن قبله که تو بودی بر آن مگر ما بدانیم که پی گر میکند رسول را از آنکه بر گردد بر پی خود. دادند و اگر بیاری به آنان که ایشان را کتاب بهر دلیلی پی گرمی نکنند قبله تو را و نه تو پیروی کنی قبله ایشانرا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پی گیری کردن
تصویر پی گیری کردن
پی گیری کردن کاری را. دنبال کردن آن را مداومت کردن بر آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گم کردن
تصویر پی گم کردن
رد پای کسی را کم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی سر کردن
تصویر پی سر کردن
دست بسرکردن کسی را از سرباز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی پر کردن
تصویر پی پر کردن
قوی شدن (کره خر و اسب توانا شدن مرکوب برای سواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی گم کردن
تصویر پی گم کردن
رد پای کسی را گم کردن، رد و اثر چیزی را گم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی پر کردن
تصویر پی پر کردن
قوی شدن پاهای کره اسب یا کره خر و کرۀ استر و توانا شدن برای بار بردن یا سواری دادن
فرهنگ فارسی عمید